چشمانداز کاربرد سلولهای بنیادی در دنیا
علیرغم پیشرفتهای بزرگی که تاکنون در استفاده از سلولهای بنیادی برای مقاصد درمانی بهدست آمده است، بشر هنوز در ابتدای این راه است و همچنان تحقیقات گستردهای برای عملی ساختن ایدههای محققان در دست انجام است. در این مطلب از زبان دکتر علیرضا قدسیزاد، رزیدنت سال پنجم جراحی قلب در دانشگاه دوسلدورف آلمان، به برخی از این چشماندازها و زمینههای تحقیقاتی جدید اشاره شده است:
استخراج، نگهداری و استفاده از سلولهای بنیادی بند ناف
در حال حاضر، یکی از مطرحترین ایدهها در زمینه سلولهای بنیادی، استفاده از قابلیتهای منحصر به فرد سلولهای بنیادی بند ناف ( Cord blood ) است. مزیت اصلی این سلولها آن است که بسیار اولیه ( P rimitive ) بوده و توان تمایز بالایی دارند. بهطوریکه بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده، منشا تمام سلولهایی که پس از تیمارهای آزمایشگاهی و پیوند به بدن توانستهاند بهطور کامل به سلولهای عضلانی قلب تمایز یابند، از سلولهای ACC133 + بند ناف بوده است. البته بر اساس نتایج منتشر شده در برخی از مقالات، علاوه بر سلولهای مذکور، سلولهای مشتق از مغز استخوان ( BMCs ) شامل تمام انواع منونوکلئرها ( whole MNC population ) و سلولهای ACC133 + مشتق از مغز استخوان هم قادرند به سلولهای عضلانی قلب تبدیل شوند. البته به نظر میرسد نتایج اخیر به بررسیها و تحقیقات بیشتری نیاز داشته باشد.
استخوان به سلولهای ماهیچهای قلبی انجام شده است، نشان میدهند در تمام موارد، این سلولها از نوع سلولهای ACC133 + با منشا بند ناف بودهاند.
مزیت دیگر این سلولها، نداشتن مشکل دفع پیوند سلولهای بنیادی جنینی است. چراکه از خود فرد اخذ میشوند و در سالهای بعدی زندگی،دوباره به همان شخص تزریق میشوند. بر این اساس، این ایده در دنیا مطرح شده است که نمونة سلولهای بندناف هر شخص در ابتدای تولد گرفته شود و برای سالهای بعد برای خود فرد ذخیره شود. حتی در حال حاضر، علیرغم اینکه هنوز وضعیت روشنی برای پیوند سلولهای بند ناف وجود نداشته و سؤالات زیادی در مورد احتمال رد پیوند سلولهای بیگانه (هترولوگ) مطرح است؛ اما با اینحال توصیه میشود برای افرادی که در مراحل وخیم بیماری قلبی بوده و در انتظار دریافت قلب پیوندی بهسر میبرند، در کنار تجویز داروهای سرکوبکنندة سیستم ایمنی، از روش پیوند سلولهای بندناف بهعنوان یک روش کمکی استفاده کنیم. با این عمل، بیمار شانس بیشتری برای زنده ماندن تا زمان دریافت قلب را خواهد داشت. این روش بهویژه در بیماران کهنسال که سلولهای بنیادی مغز استخوان آنها برای پیوند کافی نیست، از اهمیت بالاتری برخوردار است. از اینرو، امروزه در اغلب کشورها بانکهای ویژهای برای جداسازی و نگهداری سلولهای بنیادی بندناف نوزادان تأسیس شده است.
سلولدرمانی و مهندسی بافت
در حال حاضر علاوه بر سلولهای بندناف، تحقیقات وسیعی بر روی سلولدرمانی ( Cell therapy ) با استفاده از سلولهای بنیادی جنینی ( Embryonic stem cell ) و مهندسی بافت ( Tissue engineering ) در حال انجام است که آیندة روشنی خواهد داشت. برای مثال، با استفاده از روشهای مهندسی بافت میتوان به کمک بیوراکتورهای ویژه، لایههای نازکی از بافتهای گوناگون را تهیه و برای مقاصد مختلف استفاده کرد.
تلاش برای تمایز سلولهای بنیادی قبل از پیوند
نکتة دیگری که در زمینة استفاده از سلولهای بنیادی برای درمان بیماریهای مختلف از جمله ضایعات قلبی، قابل توجه است، امکان استفاده از سلولهای تمایزیافته بهجای سلولهای اولیة بنیادی است. در حال حاضر، فقط از سلولهای بنیادی تمایزنیافته برای این منظور استفاده میشود. اما تحقیقات زیادی در حال انجام است تا با استفاده از ابزار مهندسی ژنتیک، ایدة بکارگیری از سلولهای تمایزیافته عملی شود . برای مثال، در مورد سلولهای ماهیچهای قلب، بسیاری از ژنهای دخیل در تمایز یافتن سلولهای بنیادی به سلول میوکارد قلب، شناخته شدهاند که از آن جمله میتوان به میوکاردین (قویترین ژن القاگر در تولید ماهیچة قلبی)، اس آر اف ( Serum Response Factor )، ژنهای GATA 4 ، 5 GATA و مولکولهای کاردیوگنول C و D (که تمایز سلولهای بنیادی به سلولهای میوکارد قلب را از 30 درصد به 95 درصد افزایش میدهند) اشاره کرد. بهعبارت دیگر، با فعال کردن این ژنها در داخل سلولهای بنیادی میتوان ابتدا در شرایط آزمایشگاهی سلولهای قلبی را تهیه کرد و سپس آنها را به بیمار پیوند زد.
البته در حال حاضر، مشکلاتی در این مسیر وجود دارد. برای مثال، حتی اگر بتوان مخلوطی با خلوص 95 درصد از سلولهای قلبی را از این طریق بهدست آورد، امکان پیوند آنها به بیمار وجود ندارد؛ چرا که 5 درصد باقیماندة سلولها متفاوت بوده و قابلیت بالایی برای ایجاد سرطان دارند. به هر حال یکی از ایدههای ارزشمند در زمینة سلولدرمانی، تمایز سلولها قبل از پیوند به بدن است که امید میرود برخی از مشکلات تکنیکی آن نیز در آیندة نزدیک حل شود.
استفاده از سلولهای بنیادی برای ترمیم ضایعات کبدی
پیوند سلولهای بنیادی علاوه بر بیماران قلبی در سایر بیماران نیز نتایج خوبی را نشان داده است. برای مثال، در حال حاضر اگر بیماری دچار سرطان کبد باشد، جراح مجبور است برای جلوگیری از انتشار سرطان (متاستاز) به بخشهای دیگر بدن، بخش سرطانی کبد را نابود کند. برای این منظور معمولاً طی دو عمل جراحی همزمان که اصطلاحاً پارشیال هپاتکتومی ( Partial Hepatectomia ) و پی وی ای ( Portal Vein Embolization ) نامیده میشوند، خون ناحیة سرطانی کبد را قطع میکنند تا بافت سرطانی به تدریج نابود شود. در عین حال چون بخش باقیماندة کبد باید بتواند وظایف کل کبد را به عهده گیرد، لازم است تا این اعمال جراحی به نحوی انجام شود که بخش سالم باقیمانده، فرصت تکثیر ( Proliferation ) را پیدا کند و در نهایت عملکرد کبد کامل را ایفا نماید. برای این منظور، حداقل 6 هفته زمان لازم است تا بخش باقیمانده و سالم کبد تکثیر شود. اما نتایج تحقیقات نشان داده که با سلولدرمانی و پیوند سلولهای بنیادی بالغ ردة ACC133 + به بخش سالم کبد، این مدت زمان به 2 هفته کاهش مییابد. با این کار نه تنها کبد فرد بیمار در مدت زمان کمتری ترمیم میشود، بلکه با خارج کردن سریعتر بخش سرطانی از بدن، احتمال بروز متاستاز و دستاندازی سرطان به بخشهای دیگر بدن فرد نیز کاهش مییابد. لازم به ذکر است که بر اساس تحقیقات انجام شده، پیوند سلولهای ACC133 + به رتها ( Rat نوعی حیوان آزمایشگاهی) باعث افزایش رگزایی در بافت توموری شده است. البته ما نیز در مرکز خود (واقع در دانشگاه دوسلدورف آلمان) این عمل را بر روی سه بیمار انجام دادهایم که تاکنون نتایج منفی دربرنداشته است.
خصوصیات و محدودیتهای سلولهای بنیادی
سلولهای بنیادی با توجه به منشاء و نحوه استفاده دارای مشخصههایی هستند که محدودیتهایی را برای کاربرد گسترده آنها بهوجود میآورد، البته تلاش برای رفع این محدودیتها کماکان ادامه دارد. آقای مسعود سلیمانی، دانشجوی دکتری تخصصی گروه هماتولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با گروه بیوتکنولوژی شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران به برخی از این خصوصیات اشاره نموده است:
سلول بنیادی به آن دسته از سلولهای بدن اطلاق میشود که دارای خاصیت خودتکثیری بوده و هنوز تمایر نیافته و برای کار ویژهای تجهیز نشدهاند، اما قابلیت تمایز و تبدیل شدن به سلولهای دیگر را دارند. این مشخصه سلولهای بنیادی، نظر متخصصین مختلف را به خود معطوف داشته است، بهطوریکه تحقیقات گستردهای در این خصوص صورت میگیرد. امروزه سلولهای بنیادی، امید اول ترمیم بافتهای آسیبدیده و شاید در آینده ساخت اندامهای انسانی به شمار میروند.
سلولهای بنیادی با توجه به منشأ آنها به دو دسته تقسیم میشوند: سلولهای بنیادی جنینی (Embryonic stem cells) که از جنین در مراحل اولیه تشکیل آن گرفته میشود و سلولهای بنیادی مزانشیمی یا بالغ (Adult stem cells) که پس از تولد از افراد بهویژه از مغز استخوان آنها گرفته میشود.
تلاش برای استفاده از سلولهای بنیادی جنینی از حدود 20 سال پیش با کار بر روی حیوانات به ویژه موشهای آزمایشگاهی شروع شد و در طی این سالها آزمایشات زیادی در جهت تبدیل سلولهای بنیادی جنینی موش به انواع سلولها و پیوند زدن آنها صورت گرفت که به موفقیتهای قابلتوجهی انجامید. در جوار این موضوع، سلولهای بنیادی انسان نیز مورد توجه قرار گرفت تا اینکه بالاخره در سال 1998 اولین گزارش موفقیتآمیز از تکثیر و تمایز سلولهای بنیادی جنینی انسان در آمریکا منتشر شد. با توجه به بروز برخی محدودیتها در استفاده از سلولهای بنیادی جنینی (که تلاش برای رفع آنها ادامه دارد) در چند سال اخیر، موج جدیدی از تحقیقات بر روی سلولهای بنیادی مزانشیمی شروع شد که کماکان ادامه دارد. در ادامه برخی از خصوصیات و محدودیتهای هر یک از دو نوع سلول بنیادی ذکر میشوند.
خصوصیات و محدودیتهای سلولهای بنیادی جنینی و مزانشیمی
1- اخلاق زیستی Bioethic
سلولهای بنیادی جنینی، از جنین زنده گرفته میشود، بنابراین در بسیاری از کشورها استخراج آنها ممنوع است؛ زیرا از بین بردن جنینی که قابلیت تبدیل شدن به یک انسان را دارد در حکم قتل نفس میدانند. بهعنوان مثال، در کشور آلمان این عمل ممنوع بوده و در کشور انگلستان نیز تا چند ماه قبل، اجازة تحقیقات در این خصوص داده نشده بود. سلولهای بنیادی مزانشیمی از فرد بالغ گرفته میشوند، در نتیجه با این محدودیت مواجه نیستند.
همچنین یکی از کاربردهای بالقوة هر دو دسته از سلولهای بنیادی، همسانهسازی انسان Cloning است که بحثهای اخلاقی زیادی را به خود معطوف داشته است. در اکثر کشورهای جهان کاربرد سلولهای بنیادی، با هر منشاء که باشد، برای همسانهسازی انسان ممنوع است، در عین حال، سایر کاربردهای بالقوه و بالفعل سلولهای مذکور در عرصة پزشکی در اقصی نقاط جهان به شدت مورد توجه و تحقیق هستند.
2- پسزدگی
با توجه به اینکه از سلولهای بنیادی مزانشیمی هر بیمار میتوان جهت مداوای خودش استفاده کرد، پس از تزریق به بدن بیمار، در سیستم تدافعی بهعنوان یک سلول یا بافت بیگانه شناخته نمیشود و مشکل پسزدگی یا از بین رفتن آنها پیش نمیآید. شایان ذکر است، پسزدگی یکی از محدودیتهای پیش روی محققین در بهرهگیری از سلولهای بنیادی جنینی است، زیرا آنتیژنهای سازگاری نسجی این سلولها با شخص گیرنده یکی نیست و احتمال پسزدگی بالا میرود. البته تحقیقاتی در حال انجام است که مولکولهای عرضهکنندة آنتیژنها را فرونشانند (suppress) تا این مشکل رفع شود.
3- تمایز
سلولهای بنیادی جنینی دارای قدرت تکثیر و تمایز بالایی هستند، به گونهای که بعضاً بدون اعمال تیمار خاصی، خودبهخود به سلولهای دیگر تبدیل میشوند. بنابراین باید جلوی تمایز ناخواسته و تصادفی آنها گرفته شود تا تبدیل به بافتهای دیگر نیز نشوند.
سلولهای بنیادی مزانشیمی نیز در محیط کشت، علاقه به تکثیر شدن دارند و با اعمال تیمارهای خاص در مسیر تمایز هدفمند قرار میگیرند.
4- ناهماهنگی Arithmy
زمانیکه از سلولهای بنیادی جنینی برای ترمیم بافتهای آسیبدیدة قلب استفاده میشود، در برخی موارد ناهمخوانی بین بافت قلب و بافت ترمیمشده به وجود میآید. زیرا در این حالت، سلولهای بنیادی جنینی که با بافت قلبی هموژنی ندارند؛ به سلولهای قلبی تبدیل شدهاند. این مسئله باعث میشود در ضربان این دو قسمت ناهمخوانی پیش آید و ریتم قلب به هم بخورد. مشکل ناهماهنگی در برخی از آزمایشاتی که بر روی موشها انجامشده، دیده شده است.
اما در مورد سلولهای بنیادی مزانشیمی، چون این سلولها از خود فرد بیمار دریافت شدهاند، این مشکل به چشم نمیخورد.
نکته
محدودیتها و خصوصیات ذکرشده دراین مطلب، به معنی برتری یافتن استفاده از یک دسته از سلولها بر دیگری نیست؛ کمااینکه تلاشهای خوبی در جهت رفع محدودیتهای موجود در حال انجام است که امید میرود در آینده استفاده از این سلولها را فراگیر نماید. اما باید توجه نمود که تحقیقات مربوط به سلولهای بنیادی در کشور باید هر دو جنبة سلولهای بنیادی جنینی و مزانشیمی را دربرگیرد و توجه به یکی باعث فراموش شدن دیگری نشود؛ زیرا هر یک از آنها دارای مزایا و کاربردهایی هستند که استفاده از آنها را اجتنابناپذیر مینماید.
در پایان مقاله به بررسی دیدگاه دکترقدسی زاده بر روند تحقیقات سلول هایدر ایران می پردازیم .
تحلیلی بر روند تحقیقات سلولهای بنیادی در ایران
در این مطلب نقطهنظرات و دیدگاههای دکتر علیرضا قدسیزاد، در مورد نحوة کار محققان و پزشکان ایرانی در زمینة سلولهای بنیادی بیان شده است. وی رزیدنت سال پنجم جراحی قلب در دانشگاه دوسلدورف آلمان و محقق در زمینة سلولدرمانی برای بیماریهای قلبی است.
الف) مشکلات و سؤالات موجود در زمینة کاربرد سلولهای بنیادی (بهویژه پیوند به قلب)
علیرغم اینکه تلاشها، تحقیقات و ایدههای محققان و پزشکان ایرانی در زمینة کاربرد سلولهای بنیادی (بهویژه پیوند به قلب) بسیار قابل تقدیر و تحسین است، به نظر میرسد در این بین به نکاتی کم توجهی شده است که اهمیت بسیار زیادی دارند. بنابراین لازم است جهت اصلاح روند کار و ایجاد زمینة مناسب برای ارایة دستاوردهای کشور در عرصههای بینالمللی، این مشکلات را برطرف کرد. برخی از مهمترین این مشکلات که در طی سفر چندروزه به کشور و تبادلنظر با محققان و پزشکان ایرانی به آنها پی بردهام، به این شرح است:
1- مشکلات ناشی از کشت و تکثیر سلولها قبل از پیوند
مشکل اول محققان ایرانی در ارتباط با سلولهای بنیادی، به روش کار آنها قبل از پیوند مربوط میشود. در واقع این افراد پس از تهیة نمونة حاوی سلولهای بنیادی و قبل از پیوند، آن را به مدت 3 هفته در محیط کشت حاوی سرم خود بیمار تکثیر ( Expand ) میکنند. اما باید توجه داشت که اگر سلولهای اولیة اخذشده از فرد را در محیط حاوی سرم تکثیر کنیم، این سلولها به سلولهای مزانشیمال تبدیل میشوند که ماهیت دقیق آنها مشخص نیست. برخی اعتقاد دارند سلولهای مزانشیمال جزو سلولهای CD29 هستند و گروه دیگری آنها را جزو ردة CD129 ، CD117 ، SH2 و SH3 میدانند.
لازم به ذکر است که سلولها به دو دستة کلی سلولهای مولد مزانشیمال ( Mesenchymal progenitor ) و سلولهای مولد اندوتلیال ( Endothelial progenitor ) تقسیم میشوند که ماهیت گروه اول مشخص نیست. بنابراین اگر سلولهای اولیه در حضور سرم تکثیر شوند، به سلولهای مزانشیمی تبدیل میشوند که توانایی و قابلیت تمایز به ردههای سلولی مورد نظر ما (مثلاً سلولهای قلبی) را از دست میدهند و فقط قدرت تولید سلولهای ردة خونساز یا هماتوپوئیتیک ( CD45 + ) را دارا خواهند بود. یعنی ردههای سلولی CD34 + و ACC133 + که برای پیوند مناسبتر هستند، در این نمونه وجود نخواهد داشت.
در یک بیان کلی باید اشاره کرد که در شرایط فعلی و با دانش روز، تکثیر سلولهای بنیادی در شرایط آزمایشگاهی به هیچ وجه توصیه نمیشود. بنابراین بهتر است راههای رفتة دیگران دوباره پیموده نشود و تجربههای ناموفق آنها تکرار نگردد. بهعبارت دیگر، چنانچه بخواهیم از سلولهای بنیادی برای مقاصد درمانی و پیوند به بیماران استفاده کنیم، بهتر است پس از نمونهگیری از مغز استخوان و جداسازی سلولها، بلافاصله آن را به فرد بیمار تزریق کنیم تا از بروز تغییرات و تمایزهای ناخواسته که موفقیت عمل را به شدت کاهش میدهند، جلوگیری شود.
2- استفاده از توده سلولهای تمایز یافتة مختلف برای پیوند
اشکال دیگری که به برخی تحقیقات بالینی محققان و پزشکان ایرانی وارد است، عدم جداسازی و خالصسازی سلولهای بنیادی قبل از تزریق آنها به بیمار است. چراکه در نمونة کشت داده شده از آسپیرة مغز استخوان بیمار، مجموعهای از سلولهای تمایز یافتة مختلف نظیر فیبروبلاست ( Fibroblast ) مغز استخوان نیز وجود دارند که برای بیمار عوارض جانبی بهدنبال خواهند داشت. برای مثال، وجود سلولهای فیبروبلاست مغر استخوان در نمونه، مشکلات زیادی از جمله عوارض قلبی و ایجاد بینظمی در ضربان (آریتمی) ایجاد خواهد کرد.
علاوه بر این، در صورت تزریق سلولهای بنیادی حاوی فیبروبلاست به بیمار، احتمال بروز آسیب بافتی یا Scar tissue در بافت همبند ( Connective tissue ) و کلسیفیه شدن ( Calcification ) بافتها وجود خواهد داشت.
3- اهمیت جداسازی سلولها در شرایط GMP
نکتة مهمی که باید دقیقاً رعایت شود آن است که پروسة جداسازی و استفاده از سلولهای بنیادی ردة ACC133 + برای پیوند، بایستی تحت شرایط ویژة GMP صورت گیرد. بهعبارت دیگر، تهیه و آمادهسازی این سلولها باید در یک سیستم کاملاً بسته و یا توسط دستگاهی انجام شود که حایز شرایط GMP باشد. نکتة دیگر اینکه، کیتهای مورد استفاده برای جداسازی این سلولها باید برای استفاده در انسان (از نوع بالینی) طراحی و تولید شده باشند که دارای ویژگیهای GMP هستند، چراکه کیتهای ارزانقیمت دیگری برای جداسازی سلولها در شرایط آزمایشگاهی موجود است که فقط مخصوص تحقیقات آزمایشگاهی بوده و اصلاً برای مقاصد بالینی کاربرد ندارد. خوشبختانه تا آنجا که بنده اطلاع دارم، در ایران چندین مرکز مجهز به امکانات و شرایط GMP یا مشابه آن برای این منظور وجود دارد.
جمعبندی بحث مربوط به فعالیتهای محققان ایرانی در زمینة پیوند سلولهای بنیادی
بهعنوان جمعبندی، چند نکتة مهم را درخصوص روند تحقیقات سلولهای بنیادی و کاربرد آنها در ایران بیان میکنم:
1- تکثیر کردن سلولهای بنیادی قبل از پیوند موجب تمایز و کاهش قدرت آنها میشود.
2- استفاده از محیط کشت فاقد ویژگیهای استاندارد ( GMP ) برای تکثیر سلولها قبل از انجام پیوند خطرناک است.
3- عدم جداسازی سلولهای فیبروبلاست از نمونه حاوی سلولهای بنیادی قبل از اقدام به پیوند خطرناک است.
4- عدم استفاده از کیتهای استاندارد برای جداسازی ردة سلولی ACC133 + برای پیوند به بیماران بسیار خطرناک است.
5- اطلاعات دقیق مربوط به نوع و ردة سلولهای بنیادی جداشده ( FACS data ) از نظر نوع، ماهیت و تعداد باید در کنگرهها و مجامع علمی ارایه شود.
در هر حال باید توجه داشت که، پیوند سلولهای بنیادی به بیماران فقط در شرایطی مقدور است که این سلولها در آزمایشگاههای ویژه و کاملاً استریل تهیه و آماده شده باشند که این امر استانداردهای بسیار بالاتری نسبت به فعالیتهای تحقیقاتی را طلب میکند.
ب) سؤالات جدی راجع به دستاوردهای محققان ایرانی در زمینة سلولهای بنیادی جنینی
هر چند دستاوردهای محققان ایرانی در زمینة جداسازی، تکثیر و نگهداری از سلولهای بنیادی جنینی انسان بسیار ارزشمند و درخور تقدیر است، اما این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که کشورهای پیشرفتة دنیا نظیر آلمان، غالباً این دانش فنی را از مدتها قبل در اختیار داشته و در مدلهای حیوانی نیز آزمایش کردهاند، ولی به دلایل متعدد از جمله منع قانونی و حقوقی کار با جنین انسان، این تحقیقات بر روی سلولهای جنینی انسان انجام نشده است؛ پس این مسئله دلیلی بر عقب بودن آن کشورها در این زمینه نیست. بنابراین، محققان ایرانی باید از فرصتها و تسهیلات قانونی و شرعی موجود در ایران بهترین استفاده را برده و جایگاه کشور را در زمینة تکنولوژی تولید سلولهای بنیادی و استفاده از روشهای درمانی جدید با استفاده از سلولهای بنیادی، بیش از پیش ارتقا بخشند.
همچنین ضمن تقدیر از زحمات و موفقیتهای اخیر محققان ایرانی در زمینة تکثیر و نگهداری از سلولهای بنیادی جنینی، امیدوارم انتشار کامل و به موقع نتایج تحقیقات این همکاران در مجلات معتبر علمی، گویای عملی کارهای ارزشمند آنها در سطح دنیا باشد.
لذا به نظر من، ضمن آنکه باید نیروهای متخصص و فعالیتهای انجام شده را مورد تشویق قرار داد، بایستی ضمن بهرهگیری ازتجربیات محققان برجستة دنیا، به شکل اصولی و صحیح در این عرصه برنامهریزی و تلاش کرد. در این باره توجه به چند نکته لازم است:
1- ارتباط مستمر و بهرهگیری از تجربیات محققان و دانشمندان ایرانی مقیم خارج، یک را میانبُر است.
2- شرکت فعال در مجامع بینالمللی و تخصصی بهمنظور ارایة دستاوردها و آشنایی با آخرین نتایج کار محققان دنیا، بسیار مفید و لازم است.
3- انتشار دقیق و بهموقع نتایج تحقیقات، مانع از انتشار اخبار غیررسمی و غیرعلمی در رسانهها میشود.
منابع :
گزارشی از دستاوردهای دانشگاه تربیت مدرس در زمینة سلولهای بنیادی(دیدگاه دکتر قدسیزاد)
کاربردهای سلولهای بنیادی در پزشکی(دیدگاه دکتر سلیمانی)
www.iranbmemag.com
bioemm.com
http://bio.itan.ir
www.insf.org/
نانوتکنولوژی» و رفع آلودگی ها بهتر از روشهای رایج کنونی عمل کند ؟
در حال
حاضر، روش های تصفیه چه در فاز گاز (هوا) ، چه در فاز مایع (آّب) و چه در فاز جامد
(خاک) شامل سه دسته اصلی می شود که می توانند به صورت منفرد و یا ترکیبی مورد
استفاده قرار گیرند:
1- روش های شیمیایی
2- روش های فیزیکی
3- روش های
بیولوژیکی
بدون دخالت «نانوتکنولوژی» در این عرصه هر یک از این روشها دارای
محدودیت هایی است که سبب می شود در رفع آلودگی ها نتوان به طور کامل به آنها اعتماد
کرد.
روشهای شیمیایی در برخی موارد می توانند بسیار پر هزینه باشند و یا مواد
جانبی خطرناک تولید کنند و اگر با آلاینده خطرناکی روبرو باشیم که غلظت مجاز آن در
حد ppm یا ppb باشد در این صورت وضعیت از این هم وخیم تر می شود زیرا علاوه بر
هزینه بسیار، کندی سرعت واکنش، لزوم ساخت راکتور های دارای ویژگی های خاص و امکان
باقی ماندن ماده شیمیایی مورد استفاده در فرایند که خود می تواند خطرناک باشد نیز
مزید بر علت می شود.
هر جه اندازه ذرات آلاینده کوچک تر می شود هزینه لازم برای
حذف فیزیکی آن نیز بیشتر می شود. روش های فیزیکی اغلب قادر نیستند تا آلاینده هایی
با اندازه های بسیار ریز را از محیط خارج کنند.
روشهای بیولوژیکی اگرچه روش هایی
بسیار ارزان هستند و به همین علت با اقبال بسیاری روبرو شده اند اما این روش ها
قادر نیستند هر نوع آلاینده ای را حذف کنند و یا با سرعت مطلوب و راندمان مورد نظر
این کار را انجام دهند، علاوه بر اینها، بازدهی این فرایندها به شدت وابسته به
شرایط محیطی و آب و هوایی است و کنترل شرایط برای آنها گاهی بسیار مشکل می
باشد.
«نانوتکنولوژی» دارای پتانسیل های خوبی برای جبران این قبیل کاستی هاست،
این فن آوری یا به طور مستقیم وارد عرصة حذف آلاینده ها یا کمک به شناسایی و اندازه
گیری آنها می شود و یا به طور غیر مستقیم با ایجاد یک تغییر مسیر در فرایند
آلاینده، یا تغییر ماهیت آن سبب حذف و یا دست کم کاهش حجم آلاینده های حاصل از آن
می شود. در زیر به بخشی از این موارد اشاره می کنیم:
نانو حسگرها :
نانو حسگرها ابزار بسیار ریزی هستند که قادر به
شناسایی و پاسخ به محرک های فیزیکی در مقیاس نانو از قبیل محرکهای بیولوژیکی،
شیمیایی، جابجایی های بسیار جزیی، نیرو، صوت، جرم، حرارت و الکترو مغناطیس می
باشند. این حسگرها می توانند از نوع سیلیکون های متخلخل بوده و برای شناسایی
واکنشهای شیمیایی و بیولوژیکی با استفاده از روشهای طیف سنجی یا نوری به کار روند،
می توانند از نوع نانوپروب بوده و به عنوان گیرنده نوری-بیولوژیکی، نوری-شیمیایی و
یا حسگر های تصویری فضایی به کار روند و هم می توانند از نوع حسگر های
الکتریکی-مکانیکی بوده و برای اندازه گیری تغییرات جرم مواد جذب شده روی ساختار های
رزونانسی استفاده شوند. با توجه به این موارد دو نمونه از نانوحسگرهای ساخته شده با
خواص جالب معرفی می شوند :
غبارهای هوشمند (smart dust) :
غبار هوشمند در واقع سنسور بسیار
پیشرفته ای است که در سال 1999 در آمریکا ساخته شده است. این سنسور ها را می توان
نانوکامپیوتر های بسیار کوچک و سبکی دانست که قادرند ساعت ها در هوا معلق مانده و
داده های حاصل از پردازش خود روی دما، فشار، رطوبت، میزان مواد شیمیایی موجود، نور
و صدای محیط اطراف خود را تا فاصله 20 کلومتری مخابره کنند و امکان پایش مستمر
وضعیت آلودگی هوا را در یک منطقه خاص فراهم آورند. این سنسورها در صورت نزدیک شدن
به هم قادرند یک شبکه موقت محلی ایجاد کرده و با هم تبادل اطلاعات نمایند و امکان
تحلیل دقیقتر وضعیت آلودگی هوا را فراهم کنند.
اندازه این سنسور ها در حد میلی
متر مکعب است و در حجم زیاد با هزینه معقولی قابل ساخت است. انرژی آنها از نور
خورشید تامین می شود و لذا تنها در روزهای آفتابی قابل استفاده هستند، اما کار روی
آنها برای تعبیة باطری با ظرفیت و حجم مناسب که بتواند آن را در تاریکی یا هوای
ابری نیز قابل استفاده نماید همچنان ادامه دارد.
نانوحسگرهای گاز :
در صنعت همیشه خطر نشت گاز های سمی وجود
داشته است، متاسفانه حسگرهای گازی رایج بسیار دیر موفق به شناسایی این گازها با
غلظت پایین می شوند و این خود لزوم استفاده از حسگر های سریع تر و دقیق تر را ایجاب
می کرد. در سال 2000 میلادی نخستین نانوحسگر های گازی برای شناسایی دیوکسین با غلظت
ppb ساخته شدند. این حسگر گازی شامل یک نانوتیوب چند دیواره می شود که قادر است تا
10 به توان 34 برابر بیشتر از جاذب هایی مثل کربن فعال، دیوکسین را به خود جذب کند
و آنرا شناسایی نماید. یک سال بعد، نانوحسگرهای گازی از همین نوع برای شناسایی دی
اکسید گوگرد، اکسید نیتروژن و دی اکسید کربن نیز ساخته شدند. به طور همزمان در
آمریکا هم یک نوع نانوحسگر گازی که در آن از نانوتیوب تک لایه استفاده می شد، ساخته
شد که قادر به تشخیص آنی آمونیاک و دی اکسید کربن در غلظت 20 ppm بود.
نانوفیلتر ها :
نانو فیلتر های ساخته شده از نوع فیلتر های تحت
فشار بوده و بهتر از اولترا فیلتر ها عمل می کنند اما از بعضی جهات مانند حذف نمک
طعام از آب شور ضعیف تر از اسمز معکوس عمل می نمایند.
این فیلتر ها با روزنه های
بین 1 تا 10 نانومتری خود قادرند در فشار بین 5 تا 15 بار، با صرف انرژی کمتری نسبت
به اسمز معکوس آب های زیر زمینی و آبهای سطحی با مواد جامد زیاد را تصفیه کنند و
نمک موجود در آب شور دریا را تا 90 درصد کاهش دهند، علاوه بر اینها، قادر است انواع
باکتری ها، ویروس ها، آفتکش ها، آلاینده های آلی و املاح کلسیم و منیزیم را به شکل
موثری حذف نماید.
نانوپوشش ها :
پوشش های دارای ساختار نانو، خواص بهتری نسبت به
پوشش های رایج دارند، چسبندگی بسیار خوب و ایجاد خواص سطحی بسیار ویژه از این جمله
اند. نانو پوشش ها را روی سطوحی مانند فلزات، شیشه، سرامیک و پلاستیک با ضخامتهای
چند میکرونی نشانده اند و به آنها خواصی نظیر مقاومت در برابر خوردگی مکانیکی
(سایش) و شیمیایی(زنگ زدگی) ،مقاومت حرارتی، درخشندگی و خود تمیز شوندگی داده اند.
تمامی این عوامل سبب کاهش در میزان مصرف مواد اولیه لازم جهت جایگزینی،کاهش مصرف
انرژی لازم جهت تولید مواد اولیه بیشتر و نیز کاهش نیاز به مصرف مواد پاک کننده که
در برخی موارد، خود آلاینده محیط زیست به حساب می آیند می گردد.
نانوپودر های فلزی :
هر فلزی که مفتول شکننده ای داشته باشد می
تواند به شکل نانوپودر تولید شود. این نانوپودرهای فلزی از لحاظ شیمیایی بسیار
فعالند و خواص کاتالیزوری ویژه ای نیز می توانند از خود نشان دهند. می توان آنها
را در دمای پایین تری ذوب کرد و آلیاژ نمود که همگی اینها سبب می شود در فرایندهایی
که از این مواد استفاده می شود نیاز به مصرف انرژی و در نتیجه آلودگی ناشی از آن
کاهش یابد.
نانوپودر های فلزی از مسیر دیگری نیز می توانند سبب کاهش آلودگی
شوند، به عنوان مثال، یک نوع نانوپودر حاوی آلومینیم می تواند با اضافه شدن به
سوخت جامد موشک، شدت سوختن آن را تا دو برابر افزایش داده و با افزوده شدن به نفت
سفید، سرعت احتراق و کیفیت و ارزش سوختی آن را بالا ببرد و به این ترتیب سبب می
شود تا سوخت کمتری مصرف شده و آلودگی کمتری تولید شود.
نانوکاتالیست های زیست محیطی :
شاید بتوان گفت که اولین کاربرد
این کاتالیستها که به مرحله اجرا در مقیاس انبوه رسیده است، استفاده از آن در تصفیة
گازهای خروجی از اگزوز اتومبیل ها باشد. در ابتدا این عمل تنها توسط کاتالیستهای بر
پایه پلاتین انجام می شد. این نوع کاتالیست کارایی خوبی را نشان می داد اما از این
جهت که بسیار گران قیمت بود، لازم بود تا جایگزین ارزان و مناسبی برای آن در نظر
گرفته شود. از این رو کاتالیستهای نانوساختار ارزان قیمتی تولید شد که دارای کارایی
مناسبی بودند و به همین علت به سرعت جای خود را پیدا کردند. این نوع کاتالیزورها که
به نامهای TMC و TMOC شناخته می شوند قادرند تا اکسید های نیتروژن و گوگرد حاصل از
احتراق را به مواد سالم تبدیل نمایند.
کاربرد دیگر نانوکاتالیست ها در تصفیه
آب، هوا و حذف فلزات سنگین است. این کاتالیست ها اغلب حاوی نانوپودرهای دی اکسید
تیتانیوم هستند که در مجاورت نور فرابنفش قادر است طی واکنش های زنجیره ای
رادیکالی، آلاینده های مورد نظر را اکسید و تجزیه کند و به این ترتیب خطر آلایندگی
آنها را کاهش داده یا از بین ببرد.
منبع:
nanotechnology.blogfa.com
طیفسنجی جرمی(MS)
فرآیند دستگاه
در داخل دستگاه خلائی به میزان mmHg 10-5- 10-6 برقرار است. مقدار کمی از نمونه (حدود 1µ) توسط یک لوله از دریچة کوچکی وارد منبع یونش میشود. نمونه در اثر گرما و خلاء موجود به صورت گاز درآمده و با جریانی از الکترونهای پرانرژی (حدود 70-ev50) به طرف آند مقابل شتاب گرفته و جذب آن میشود. در نتیجه بمباران الکترونی، جزئی از مولکولهای نمونه (حدود 0/1 درصد) یونیزه میشود. در اولین مرحله مطابق واکنش زیر یک الکترون از M خارج شده و یک کاتیون یک ظرفیتی میدهد که وزن آن برابر وزن مولکول جسم است.روش GC- MS
روش دیگر برای وارد ساختن نمونه به دستگاه طیفسنج جرمی، استفاده از کروماتوگراف گازی است. کروماتوگراف گازی در بخش مربوطه توضیح داده شده است. در دستگاه GC-MS اجزای یک مخلوط به ترتیب توسط یک ستون کروماتوگرافی از هم جدا میشوند و پس از حذف گاز حاصل، وارد منبع یونش طیف سنج جرمی میگردند.کاربردها
اطلاعاتی که می توان از طیف سنج جرمی بدست آورد شامل موارد ذیل است:
طیفسنجی جرمی(Mass spectroscopy(MS | |||
ردیف |
مدل |
شرکت |
کشور |
1 |
CH7A |
Varin |
line-height:90%">Germany |
2 |
MS-QP5050 |
Shimudzu |
line-height:90%">Japan |
3 |
-MS Sa73MSD |
Hewlett Packard |
Unite State |
4 |
line-height:90%">platform |
Micromass |
line-height:90%">England |
5 |
CP-3800GC pump |
Varian |
H olland |
نانوتکنولوژی و پدیده های فیزیکی
اورانیوم آری سلاح نه!
نگاه اجمالی
در میان عموم مردم ، همین که صحبت از اورانیوم به میان میآید، بلافاصله بمب اتمی و سلاحهای کشتار جمعی ، که امروزه سخن روز محافل سیاسی و مطبوعاتی است، در اذهان تداعی میشود. اما بهتر است به این مطلب فکر کنیم که آیا اورانیوم و اصولا عناصر رادیواکتیو ، عناصری نفرین شده هستند که جز مرگ و کشتار فوقالعاده دردناک مردم ، هیچ نفع دیگری به حال بشریت ندارند؟نیروگاه هستهای
پر واضح است که منابع انرژی الکتریکی که بشر از آنها برای تولید برق مصرفی خود استفاده میکند، سدهای آبی ، پیلهای شیمیایی و موارد دیگر است. اما همه این منابع انرژی با وجود اینکه تقریبا کمهزینه هستند، اما دارای معایب زیادی هستند. اول اینکه مقدار انرژی الکتریکی حاصل از این منابع کم است، همچنین در مناطقی که از نظر آب در محرومیت هستند، تقریبا تولید برق از طریق احداث سد غیر ممکن است. همچنین برای تولید برق به این روشها ، نیاز به سوختهای شیمیایی که جزو منابع تجدیدناپذیر انرژی محسوب میشوند، وجود دارد.کاربردهای دیگر
کاربرد اورانیوم و تشعشعات رادیواکتیو تنها به تولید انرژی الکتریکی خلاصه نمیگردد. به عنوان مثال ، در کشاورزی برای خشککردن و بستهبندی میوهها از آن استفاده میگردد. همچنین در پزشکی ، صنعت و موارد دیگر نیز کاربرد دارد. بنابراین همانگونه که اشاره شد، اورانیوم عنصری زشت و بیارزش نیست که فقط وسیلهای برای کشتار مردم باشد.اورانیوم آلت دست قدرتهای بزرگ
امروزه بحث استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و مساله ساخت و تکثیر سلاحهای هستهای و کشتار جمعی به عنوان سخن روز خوراک محافل مطبوعاتی جهان شده است و قدرتهای بزرگ نظیر آمریکا از این وسیله به عنوان حربهای برای حمله به کشورهای دیگر استفاده میکنند. به عنوان مثال همه مردم دنیا میدانند که از چندی پیش چنین ادعا میشد که کشور عراق دارای سلاحهای کشتار جمعی و تکنولوژی غنیسازی اورانیوم است و همین امر بهانهای شد تا به این کشور حمله نظامی شود و بسیاری از مردم بیدفاع این کشور کشته شدند، در صورتی که هنوز هم که هنوز است، هیچ ردی از این سلاحها در این کشور پیدا نشدهاست.اورانیوم در خدمت نابودی نسل بشر
قدرتهای بزرگ و کشورهای پیشرفته دنیا با اینکه در استفاده درست از اورانیوم برای خدمت به مردم خود سرمایهگذاری میکنند، اما همواره از قدرت فوقالعاده تخریبی و کشتار آن نیز غافل نیستند و تقریبا در جهت استفاده منفی از این عنصر طبیعی نیز گام بر میدارند. هرچند استفاده منفی و نادرست از اورانیوم عواقب بسیار دردناکی مانند حادثه هیروشیما و ناکازاکی برجای میگذارد، ولی بازهم هیچ حرکتی در جهت جلوگیری از این کار صورت نمیگیرد.سخن آخر
به هر حال امید است که بالاخره روزی انسان به این رشد عقلی برسد که تمام آفریدههای خداوند برای آسایش و راحتی او خلق شدهاند و این خود انسان است که به واسطه برخی مسایل به استفادههای نادرست از این منابع سرشار خدادادی اقدام میکند و چه بسا در این کار اقدام به ساخت ابزار و وسایلی میکند که زندگی خود او را تهدید میکند.فناورینانو غیردرجا
یک مثال برجسته از فناورینانو برای تصفیه آلایندهها از طریق جذب سطحی، تک لایههای خودآرا روی پایه میان حفرهای یا SAMMS است. SAMMS از طریق خود آرایی یک لایه از عوامل سطحی فعال شده بر روی پایههای سرامیکی میان حفرهای به وجود میآید که سبب ایجاد موادی با سطح ویژه بسیار بالا (تقریباً1000 m2/g) میشود. خصوصیات جذبی این مواد را به گونهای میتوان تنظیم کرد که آلایندههای خاص مثل جیوه، کرومات، آرسنات، پرتکنتات، و سلنیت را جذب کند.فناورینانو درجا
سه روش کاربرد ذرات Fe برای تصفیه آبهای زیرزمینی:ویژگیهای نانوذرات
ریختشناسی
تعریفهای گوناگونی در مورد اندازه نانو ارائه شده است؛ اما باید به این نظریه اشاره کرد که اندازه نانو محدودهای از اندازه مولکولها و مواد است که ذرات در این محدوده، خواص بیهمانند یا به طور کیفی، متفاوت با ذرات بزرگتر از خود دارند.واکنشپذیری
واکنشپذیری زیاد نانوذرات میتواند نتیجه سطح ویژه بالای نانوذرات، چگالی بیشتر نواحی واکنشپذیر روی سطوح ذره و یا افزایش واکنشپذیری این نواحی بر روی سطح باشد.تحرک
نانوذرات در محیطهای متخلخل تحرک زیادی خواهند داشت، زیرا اندازه آنها از اندازه سوراخهای محیطهای متخلخل بسیار کوچکتر است اما اینکه ما فرض کنیم علت تحرک نانوذرت تنها این مطلب است بسیار ساده انگاری است. معمولاً تحرک نانوذرات را در محیطهای متخلخل اشباع، دو فاکتور تعیین میکند: تعداد برخوردهای نانوذرات با محیط متخلخل به ازای واحد جابهجایی؛ و ضریب چسبندگی (احتمال اینکه هر برخورد، منجر به حذف ذره از جریان شود). برخورد ممکن است در نتیجه سه عامل رخ دهد: حرکت براونی، بازدارندهها (عواملی که مانعی از حرکت نانوذره میشوند) و رسوبگذاری گرانشی.خطرات
مباحث فوق در مورد ریختشناسی، واکنشپذیری و تحرک نانوذرات در زمینه تصفیه محیط زیست نشان میدهد که دانش ما در مورد فرآیندهای پایه در این فناوری هنوز ناکافی است. به علاوه، خطرات احتمالی این فناوری برای سلامت انسان و محیطزیست، انجام این روش در مقیاس انبوه را با مشکل مواجه کرده است. مخصوصاً با توجه به کاربردهای درجای nZVI (یا مواد وابسته) برای تصفیه محیطهای متخلخل، هنوز تحقیقات مستقیم و قابل ملاحظهای که خطرات آن را مورد توجه قرار دهد انجام نشده است. برخی گروهها حالت احتیاطی (پیشگرانه) را پذیرفتهاند و کاربردهای درجای نانوذرات برای تصفیه را ممنوع کردهاند در حالی که برخی گروهها آن را توصیه کردهاند. در واقع تحقیقات در این زمینه باید به طور موازی صورت گیرد.
نانو الیافها، باریک تراز تار عنکبوت
نانوالیاف پلیمری
حدود 60 درصد از نانوالیافهای پلیمری با روش الکترو ریسندگی ساخته می شوند. ریسندگی الکتریکی یا الکتروریسی (electro spinning) روشی برای تولید نانوالیاف پلیمری است.نانوالیافهای کربنی
از نانوالیافهای کربنی به عنوان تقویتکنندههای فاز در نانو کامپوزیتها استفاده میکنند ومعمولاً براساس همان روشهایی که در تولید نانو لولههای کربنی به کار میروند، تولید میشوند، ولی برخی از این روشها مانند روش CVD نانوالیافهای کربنی بیشتری تولید میکنند. نانوالیاف کربنی شامل نانو لولههای کربنی و رشتههای کربنی است. رشتههای کربنی مانند نانولولهها فاقد ساختار سیلندری و توخالی هستند.نانوالیاف معدنی
این نوع الیاف در مقیاس نانو در فرآیند سل ـ ژل (تشکیل ژل بیشکل از یک محلول) و حرارت دهی تولید میشوند.
فناوری نانو
پزشکی و بدن انسان:
رفتار مولکولی در مقیاس نانومتر، سیستمهای زنده را اداره
میکند. یعنی مقیاسی که شیمی]، فیزیک، زیستشناسی و شبیهسازی کامپیوتری، همگی به
آن سمت درحال گرایش هستند.
* فراتر از سهلشدن استفاده بهینه از دارو،
نانوتکنولوژی میتواند فرمولاسیون و مسیرهایی برای رهایش دارو(Drug Delivery) تهیه
کند، که بهنحو حیرتانگیزی توان درمانی داروها را افزایش میدهد.
* مواد
زیستسازگار با کارآیی بالا، از توانایی بشر در کنترل نانوساختارها حاصل خواهدشد.
نانومواد سنتزی معدنی و آلی را مثل اجزای فعّال، میتوان برای اعمال نقش تشخیصی(مثل
ذرات کوانتومی که برای مرییسازی بکار میرود) درون سلولها وارد نمود.
*
افزایش توان محاسباتی بهوسیله نانوتکنولوژی، ترسیم وضعیت شبکههای ماکرومولکولی را
در محیطهای واقعی ممکن میسازد. اینگونه شبیهسازیها برای بهبود قطعات کاشتهشده
زیستسازگار در بدن و جهت فرآیند کشف دارو، الزامی خواهدبود.
دوامپذیری منابع: کشاورزی، آب، انرژی، مواد و محیط زیست پاک:
نانوتکنولوژی منجر به تغییراتی شگرف در استفاده از منابع طبیعی، انرژی و آب خواهد شد و پساب و آلودگی را کاهش خواهدداد. همچنین فنّاوریهای جدید، امکان بازیافت و استفاده مجدد از مواد، انرژی و آب را فراهم خواهند کرد. در زمینه محیط زیست، علوم و مهندسی نانو، میتواند تأثیر قابل ملاحظهای در درک مولکولی فرآیندهای مقیاس نانو که در طبیعت رخ میدهد؛ در ایجاد و درمان مسایل زیستمحیطی از طریق کنترل انتشار آلایندهها؛ در توسعه فنّاوریهای “سبز” جدید که محصولات جانبی ناخواسته کمتری دارند و یا در جریانات و مناطق حاوی فاضلاب، داشتهباشد. لازم به ذکراست، نانوتکنولوژی توان حذف آلودگیهای کوچک از منابع آبی (کمتر از ۲۰۰ نانومتر) و هوا (زیر ۲۰ نانومتر) و اندازهگیری و تخفیف مداوم آلودگی در مناطق بزرگتر را دارد.هوا و فضا:
محدودیتهای شدید سوخت برای حمل بار به مدار زمین و ماورای آن، و علاقه به فرستادن فضاپیما برای مأموریتهای طولانی به مناطق دور از خورشید، کاهش مداوم اندازه، وزن و توان مصرفی را اجتنابناپذیر میسازد. مواد و ابزارآلات نانوساختاری، امید حل این مشکل را بوجود آوردهاست.امنیت ملّی:
برخی کاربردهای دفاعی نانوتکنولوژی عبارتاند از: تسلط اطّلاعاتی از طریق نانوالکترونیک پیشرفته بهعنوان یک قابلیت مهم نظامی، امکان آموزش مؤثّرتر نیرو، به کمک سیستمهای واقعیت مجازی پیچیدهتر حاصله از الکترونیک نانوساختاری، استفاده بیشتر از اتوماسیون و رباتیک پیشرفته برای جبران کاهش نیروی انسانی نظامی، کاهش خطر برای سربازان و بهبود کارآیی خودروهای نظامی، دستیابی به کارآیی بالاتر(وزن کمتر و قدرت بیشتر) موردنیاز در صحنههای نظامی و در عینحال تعداد دفعات نقص فنّی کمتر و هزینه کمتر در عمر کاری تجهیزات نظامی، پیشرفت در امر شناسایی و در نتیجه مراقبت عوامل شیمیایی، زیستی و هستهای، بهبود طرّاحی در سیستمهای مورد استفاده در کنترل و مدیریت عدم تکثیر سلاحهای هستهای، تلفیق ابزارهای نانو و میکرومکانیکی جهت کنترل سیستمهای دفاع هستهای. در بسیاری موارد، فرصتهای اقتصادی و نظامی مکمّل هم هستند. کاربردهای دراز مدت نانوتکنولوژی در زمینههای دیگر، پشتیبانی کننده امنیت ملّی است و بالعکس.کاربرد نانوتکنولوژی در صنعت الکترونیک
ذخیرهسازی اطلاعات در مقیاس فوقالعاده کوچک: با استفاده از این فناوری میتوان ظرفیت ذخیرهسازی اطلاعات را در حد ۱۰۰۰ برابر یا بیشتر افزایش داد و نهایتاً به ساخت ابزارهای ابرمحاسباتی به کوچکی یک ساعت مچی منتهی شود. ظرفیت نهایی ذخیره اطلاعات به حدود یک ترابیت در هر اینچ مربع برسد، و این امر موجب ذخیره سازی ۵۰ عدد DVD یا بیشتر در یک هارد دیسک با ابعاد یک کارت اعتباری میشود. ساخت تراشهها در اندازه¬های فوق¬العاده کوچک بهعنوان مثال در اندازه¬های ۳۲ تا ۹۰ نانومتر، تولید دیسکهای نوری ۱۰۰ گیگابایتی در اندازه¬های کوچک نیز می¬باشد.شکلگیری بازارهای بسیار بزرگ
شواهد موجود نشان میدهد که درصد بالایی از بازارهای محصولات مختلف متکی بر نانوتکنولوژی خواهد بود و به همین دلیل دولتها و شرکتهای بزرگ و کوچک به دنبال کسب جایگاهی برای خود در این بازارها هستند. میهیل روکو، رییس کمیته علوم و فناوری نانو در ریاستجمهوری آمریکا طی مقالهای در ماه میسال ۲۰۰۱، پتانسیل نانوتکنولوژی برای تغییر چشمگیر در اقتصاد جهانی را یادآوری نموده است. بر مبنای پیشبینی وی و بخش دیگری از صاحبنظران در ده الی ۱۵ سال آینده نانوتکنولوژی بازار نیمههادی را به طور کامل تحت تأثیر قرار خواهد داد. خبرهایی نیز که اخیراً از شرکتهای اصلی سازنده پردازندههای کامپیوتر در آمریکا و ژاپن منتشر شده است، از ورود پردازندههای حاوی یک میلیارد نانوترانزیستور تا قبل از ۱۰ سال آینده حکایت دارد. به عنوان مثال شرکت اینتل اعلام نموده است که در سال ۲۰۰۷ پردازندههای متکی بر نانوترانزیستور را با قدرت و سرعت بسیار بیشتر و مصرف کمتر نسبت به آخرین دستاوردهای امروزی نیمههادیها وارد بازار خواهد کرد.شاخههای اصلی
در دستهبندی علوم نانویی، همچنان مسایل حل نشدهٔ زیادی وجود دارد. اما شاخههایی که در زیر آورده شدهاند، اساس نانو تکنولوژی را تشکیل میدهند: