آسیبشناسی آموزش فناوری نانو در ایران
در یکی دو سال اخیر، آموزش فناورینانو، راه خود را به دانشگاههای
کشور باز کرده و دورههای تحصیلات تکمیلی این رشته، در چند دانشگاه شروع شده است.
جدید بودن، جاذبههای ذاتی و تبلیغ جهانی این فناوری، موجب تحریک بسیاری از
دانشجویان برای تحصیل در این رشته شده است و رقابت برای تحصیل در این رشته را به
طور ناخودآگاه تشدید کرده است. در نتیجه این رقابت، دانشجویانی با سطح علمی مناسب
وارد سیستم آموزش فناوری نانو میشوند.
دیگر عوامل کلیدی در این سیستم،
استادان، دروس و طرحهای پژوهشی هستند که نتیجه این عوامل باید تربیت نیروی انسانی
با سواد، خلّاق، و کارآمد، به منظور تحقق اهداف سند راهبرد توسعه فناورینانو در
جمهوری اسلامی ایران (راهبرد آینده) - یعنی دسترسی به جایگاهی مناسب در بین پانزده
کشور برتر این فناوری - باشد. اما انجام فرایند تربیت نیرو در این سیستم ممکن است
با آسیبهایی رو به رو باشد، از جمله:
اول: به دلیل مشخص نبودن حد و مرز
فناورینانو و بالغ نشدن آموزش آن در جهان، ممکن است برخی دانشگاهها همان علوم
متعارف مقیاس ماکرو را با برچسب نانو به دانشجویان ارائه کنند. زیرا همان طور که
شوق تحصیل در نانو، خیلی از دانشجویان را به این رشته میکشاند، اسم و رسم تدریس
نانو نیز میتواند برخی از مدرسین ناآشنا به مبانی علمی این فناوری را تحریک به
تدریس در این زمینه کند. در این صورت، سطح علمی دانشآموختگان فناورینانو،
پایینتر از حد انتظار خواهد بود.
دوم: آموزش نیروی انسانی باید همراه با تمهید
سازوکار لازم برای به کارگیری دانشآموختگان در فعالیتهای واقعی و موّلد باشد، تا
امکان دسترسی به سهم مناسبی از بازار جهانی فناورینانو (هدف سند راهبرد) فراهم
شود. آسیبی که از این جنبه متوجه فناورینانو در کشور ما است، تلاش دانشگاهها برای
پیشگامی صرف در دایر نمودن رشته فناورینانو، بدون توجه به زنجیرههای بعد از آموزش
است. این معضل باعث خواهد شد تا در چند سال آینده با نیروهایی بدون بازار کار مواجه
شویم. در این صورت، تنها سهم ایران از تولیدات جهانی فناورینانو، تولید پرهزینه
نیروی انسانی ارزان قیمت یا مُفت برای بازارهای خارجی خواهد بود!
سوم: تعریف
پروژههای پژوهشی فناورینانو، چه برای دانشجویان این رشته و چه دانشجویان علاقمند
در سایر رشتهها نیاز به دقت و برنامهریزی دارد. هماکنون تعریف پروژه در
دانشگاههای ما، کاملاً استادمحور و بیبرنامه است و پروژههای تحقیقاتی صرفاً در
راستای تخصص و علاقه استادان تعریف میشود. در صورت بروز چنین اتفاقی برای رشته
فناورینانو، پژوهش در این زمینه در جزایر کاملاً مجزا و بدون هیچگونه ارتباط
هدفداری دنبال خواهد شد. در این صورت انجام پروژههای ابتدایی، بیهدف و تکرای رو
به فزونی رفته و این تصور را تقویت خواهد کرد که پژوهش در فناورینانو یعنی دور
ریختن سرمایه؛ دیدگاهی که بعضیها نسبت به کل مقوله پژوهش پیدا کردهاند.
لذا
در مجموع میتوان این گونه نتیجه گرفت که به منظور اثر بخش شدن دورههای آموزش
فناورینانو در دانشگاهها و جلوگیری از هدر رفتن زمان، هرز رفتن نیروهای انسانی و
اتلاف سرمایه مادی، لازم است:
اولاً، انگیزههای شخصی در تدریس فناورینانو
وارد نشود و عرصه تدریس برای کسانی که صلاحیت علمی بیشتری دارند (با معیارهایی
همچون سابقه تدریس، تحصیل، تحقیق، ارائه مقالات معتبر، ثبت اختراع در زمینههای
مرتبط) بازتر شود.
ثانیاً، طراحی دورههای آموزشی با تفکر بلندمدت صورت گیرد و
قبل از این که دانشجویی برای این رشته پذیرش شود، زمینه فعالیت او در آینده روشن
شود و حلقه آموزش، در زنجیره تولید دیده شود.
ثالثاً، با بررسی فرصتها و
چالشهای کشور، پروژههای به هم پیوسته و زنجیرهای طراحی شده و دانشگاهها در قالب
برنامههای پژوهشی، مأمور انجام این پروژهها شوند؛ همانند برنامه تحقیق و توسعه
اتحادیه اروپا که پروژههای زنجیرهای آن با هدف خاص و از پیش تعیین شده، حتی در
قالب پروژههایی در چند کشور مجزا انجام میشود.
نهایتاً از آنجا که ستاد ویژه
توسعه فناورینانو، متولی هدایت جریان کلّی فناورینانو در کشور است، لازم است
تعامل سازندهتری بین ستاد و وزارت علوم برقرار شود تا جریان تربیت نیرو به حرکتی
کنترل شده و با اهداف مشخص و بلند مدت تبدیل شود. مسلماً همدلی و برنامهریزی قوی
در این زمینه باعث میشود تا پیشرفتهای مقطعی و موردی کشور، به جریانی پایدار
تبدیل شده و موج موفقیت این فناوری از خطر میرایی نجات یابد.
منبع : www.irannano.org